یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

خیلی دیر شده

     کار همیشگی ش بود. هر وقت دلش تنگ می شد دستمو می گرفت و با هم می رفتیم بهشت زهرا. اول می رفتیم قطعه اموات و چند دقیقه بین قبرها راه می رفتیم ؛ بعد می رفتیم سر مزار شهدا. می گفت : "این جا رو نیگا کن. اصلا احساس می کنی که این شهدا مردن؟ این جا همون حسی رو داری که توی قطعه اموات داری؟" بالا سر مزار بعضی از شهدا می ایستاد و سنشون رو حساب می کرد. می گفت : "اینایی که می بینی ، همه نوزده-بیست ساله بودن. ماها رسیدیم به سی سال. خیلی دیر شده ؛ اصلا تو کتم نمیره که بخوان ما رو تو قطعه مرده ها دفن کنند." از سوز صداش معلوم بود که مدت هاست حسرت شهادت رو به دل داره.

شهید مصطفی احمدی روشن

معاون بازرگانی سایت هسته ای نطنز



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد