ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
جنگ بود و کمبود اصلحه و مهمات بیداد می کرد. بخاطر تحریمی که بود ، هیچ کشوری حاضر نمی شد تجهیزات جنگی به ما بفروشه ؛ اگه کسی هم پیدا می شد ، با هزار تا ترس و لرز ، تجهیزات اولیه مثل سیم خاردار بهمون می داد. تو همچین شرایطی که اکثر بچه های جنگ فقط به کلاش و ژ-3 و توپ های غنیمتی فکر می کردند ، حسن به فکر ساخت قبضه توپ افتاده بود. کاری که تا اون موقع هیچ کدوم از بچه های سپاه پیشنهاد نکرده بودند. کارخانه ماشین سازی اراک ، میزبان یک قبضه ی توپ 122 میلی متری شد که قرار بود با مهندسی معکوس ، ازش نمونه سازی کنیم. هرکسی می فهمید فکرمون چیه ، شروع می کرد به آیه یاس خوندن ؛ نمونه ش مسئول کارخانه ی ماشین سازی بود که مرتب می گفت : "این کار نشدیه." حسن یک تنه مقابل تمام این حرف های ناامید کننده ایستاد و محکم گفت: "ما این کار رو انجام میدیم." چیزی نگذشت که با تلاش شبانه روزی بچه ها ، تونستیم اون کار نشدنی رو انجام بدیم. ساخت این قبضه ، زمینه ای شد که بعدها بتونیم کاتیوشای 122 رو هم نمونه سازی کنیم.
شهید حسن شفیع زاده
فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا (ص) و توپخانه سپاه
سلام داستانهای قشنگی است ممنون
خواهش میکنم.
فوق العاده بود