یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

ما تا آخرهستیم - مجید حامدیان

    قرار بود برویم نوسود ، پاسگاه شیخان را فتح کنیم. زمستان بود ، چهار پنج بار عملیات کردیم ،  اما موفق نشدیم. در عملیات قبلی هم به خاطر همین پاسگاه شیخان بود که شکست خورده بودیم. می رفتیم و شکست می خوردیم و بر می گشتیم.

     نیرو ها همه کم آورده بودند. از طرفی هوا هم خراب شده بود. همه خسته بودند و می گفتند : "ما دیگه جلو نمی ریم.  چند بار رفتیم ، نمیشه ، دست نیافتنیه ، دیگه نمیایم." حاجی با همان لبخند ملیح همیشگی اش ، شروع کرد به حرف زدن و گفت: "ما مامور به انجام وظیفه ایم ، حالا در این راه اگه شهید بشیم هم شدیم دیگه. مگه شما از اون چریک های فلسطینی کم ترین که 35 بار عملیات کردن و شکست خوردن و باز مجددا از نو عملیات رو شروع کردن."

     چنان مثال های حماسی و هیجان انگیزی آورد که بعد از تمام شدن حرف هایش همه اعلام کردند: "ما تا آخر هستیم."

     این طوری حاجی نه تنها نیروها را مجاب به ماندن ، بلکه روحیه ی آنها را نیز چند برابر کرد. رفتیم و موفق شدیم و توانستیم به هدف مورد نظرمان نیز برسیم.

 

برگرفته از کتاب برای خدا مخلص بودن به کوشش علی اکبری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد