حاجی آمده بود شهرضا ، مدتی قبل از آن ، یک نامه از طرف اداره آموزش و پرورش برایش ارسال شده بود ، اما چون او در منطقه حضور داشت ، هنوز به دستش نرسیده بود. فرصت را مناسب دیدم و نامه را برایش آوردم.
متن نامه این بود که به حاجی اخطار داده بودند که اگر هر چه سریع تر به شغل قبلیش که معلمی بود برنگردد ، از مسئولان ذیربط درخواست می شود که حقوق ماهیانه اش را قطع کنند. حاجی از طرف آموزش و پرورش ، به عنوان ماموردر درسپاه خدمت می کرد و چون دائم در جبهه ها بود ، چنین نامه ای برایش آمده بود.
وقتی حاجی نامه را تا آخر خواند ، خنده ای معنی داری کرد و با لحن خاصی گفت : "اینها معلوم نیست به چی فکر میکنن ، نمی دونن که ما اصلا میریم جبهه که حقوقمون قطع بشه."
برگرفته از کتاب برای خدا مخلص بودن به کوشش علی اکبری