یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

آخرین سخنرانی

     روز دهم عملیات خیبر ، به دستور فرماندهی قرارگاه فتح ، عملیات در محور طلاییه و کوشک متوقف شد و نیروهای لشکر برای بازسازی عازم دو کوهه شدند. همت هم همچنان مشغول رتق و فتق امور بود و در منطقه ی عملیاتی ماند.

     بعد از ظهر روز چهاردهم اسفند بود که او جزیره را ترک کرد و وارد پادگان دو کوهه شد. اکبر زجاجی به پیشواز او رفت و گفت : "حاجی ، به دادمون برس. نیروها خسته شدن و بریدن. از طرفی چون ماموریت شون تموم شده ، می خوان برگردن شهرهاشون." حاج همت با شنیدن این خبر کمی به هم ریخت. اگر نیروها یه شهرهای شان باز می گشتند ، عملا لشکر هیچ عقبه ای نداشت.

     او نیروها را در میدان صبحگاه دو کوهه جمع کرد و در فاصله ی بین نماز مغرب و عشاء سخنرانی آتشینی کرد. او گفت : " ... ما هرچه داریم از شهدا داریم و انقلاب خون بار ما حاصل خون این عزیزان است. در هیچ کجای تاریخ و مقررات جنگ و تاکتیک جنگ ، هیچ کس یا گروهی نتوانسته بگوید این عملیات پیروز است یا نه. حتی پیامبر هم در جنگ نگفته است پیروز است یا نه. تنها چیزی که مهمه حرکت در راه خداست. خداوند شکست میدهد ، پیروزی هم میدهد ، ما باید به او اتکا داشته باشیم. اعضای بدن ما ضعیف است. عملیات به دست دیگری است ، دست ما نیست که سخت باشد یا آسان. دیدگاه های ما مادی است ، اما زیر بنای جنگ مان معنویت است. ما این جنگ را با خون خود پیش می بریم ..."

     بعد از این سخرانی ، که در حقیقت اخرین سخرانی جاج همت قبل از شهادتش بود ، تمامی کسانی که قصد بازگشت داشتند ، با چشمانی نمناک و عظمی راسخ ، آمادگی خود را برای حضور در صحنه ی نبرد به فرماندهان خویش اعلام کردند.


برگرفته از کتاب برای خدا مخلص بودن به کوشش علی اکبری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد