امام عـــــلـــــی (علیه السلام) :
"هر کس به حساب نفس خود رسیدگی کند به عیبهایش آگاه شود". غررالحکم ، ص 236
یک روز با چندورقه وارد مدرسه شد. به هر کدام از مربی ها یک ورقه داد که بالایش نوشته بود : "حاسبوا قبل ان تحاسبوا". کمی پایین تر اسم چند گناه را نوشته بود و جلوی هر کدام را خالی گذاشته بود.
بعد رو کرد به مربی ها وگفت : "بیایید هر شب چند لحظه کارهامون رو بررسی کنیم و توی این برگه بنویسیم. ببینیم خدای نکرده چند بار دروغ گفتیم ، غیبت چند نفر رو کردیم ، تهمت و بدبینی داشتیم یا نه ، کارهای خوبمون چقدر بوده ... ، آخرِ ماه با یه نگاه به این برگه ، حساب کار دستمون میاد ؛ می فهمیم چطور بنده ای بودیم".
شهید اللهیار جابری
رســـــول خـــــدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم) :
"عبادت هفتاد جزء است. بالاترین و بزرگترین جزء آن کسب روزی حلال است". الکافی ، ج 5 ، ص 75
بحث تقسیم اراضی که پیش آمد ، عبد الحسین گفت : "دیگه این روستا جای زندگی نیست ، آب و زمین رو به زور گرفتن و می خوان بین مردم تقسیم کنند ، بدتر اینکه سهم چندتا بچه یتیم هم قاطی این هاست".رفتیم مشهد ؛ خانه یکی از اهالی که خالی بود. موقتا همان جا ساکن شدیم. مانده بود کار. دو ماه شاگرد سبزی فروشی شد و پانزده روز شاگرد لبنیاتی ؛ اما سرِ هیچ کدام دوام نیاورد. می گفت : "سبزی فروشه سبزی ها رو خیس می کنه تا سنگین تر بشه ، لبنیاتیه هم جنس خوب و بد رو قاطی می کنه و غَش و کم فروشی داره. از همه بدتر اینه که می خوان منم مثل خودشون بشم". بعد از آن یک بیل و کلنگ برداشت و رفت سرِگذر. بعد از سه چهار روز یک بنّا پیدا شده بود که عبدالحسین را با خودش ببرد. جان کندن داشت ، مزدش هم روزی ده تومن بود ولی به قول عبدالحسین "هیچ طوری نیست ، نون زحمت کشی نون پاک و حلالیه ، خیلی بهتر از اون دو تاست".
شهید عبدالحسین برونسی
رســـــول خـــــدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم) :
"هرگاه یکی از محارم خود را که به بلوغ جنسی رسیده ، ببوسد ؛ بین دو چشم و سر او را ببوسد و از بوسیدن گونه و دهان خودداری کند".مستدرک الوسایل ، ج 9 ، ص 72
عید و بدرقه و زیارت برایش فرقی نداشت. هر وقت می خواستیم روبوسی کنیم فقط پیشانی مان را می بوسید. نه فقط من ، با خاله و عمه ها هم همین طور بود. گفتم : "ما که مَحرَمیم چرا درست روبوسی نمی کنی؟" با همان حُجب و حیای همیشگی اش گفت : "آخه خواهرِ من! دلیلی نداره صورت زن ها رو ببوسم ، فقط صورت مادر رو می بوسم. می ترسم در غیر این صورت به گناه بیفتم".
شهید شعبان قاضی پور
امـــــام زمـــــان (علیه السلام ) :
"هر کس بدون دستور ما در مال ما تصرف کند مرتکب گناه شده است و هرکس ذره ای از مال ما را بخورد پس گویا آتش در شکم اوست". بحارالانوار ، ج53 ، ص 183
یک روز آمد و پرسید : "باباجان! خمس اموالت را دادی؟!" تعجب کردم ؛ با خودم گفتم : "پسرِ دوازده _ سیزده ساله رو چه به این حرف ها؟!" با اینکه پایبندی خاصی به مسائل شرعی داشتم ، حرفش را به شوخی گرفتم و گفتم : "نه پسرم ، ندادم ؛ امسال رو ندادم".
از فردای آنروز دیگر لب به غذا نزد و دو روز به بهانه های مختلف ، اعتصاب غذا کرد. وقتی خوب پاپیچش شدم ، فهمیدم به خاطر همان بحث خمس بوده!
شهید مهدی کبیرزاده
امـــــام صـــــادق (علیه السلام) :
"چشم چرانی یکی از تیرهای شیطان است و آن مسموم است ، و هر کس برای خداوند عزّوجلّ آن را ترک کند نه برای غیر خدا ، خداوند ایمانی که مزه آن را شخص درک کند جایگزین آن خواهد نمود".وسائل الشیعه ، ج2 ، ص192
از یک محله به یک مدرسه می رفتند اما با دو مسیرِ متفاوت. هر چه دوستش اصرار می کرد که بیا از همین کوچه برویم ، قبول نمی کرد می گفت : "این کوچه پُر از دختره ، معلوم نیست این کوچه به کجا ختم می شه!".
شهید علی صیاد شیرازی