امـــــام صـــــادق (علیه السلام) :
"درآسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده اند. پس هرکس برای خدا تواضع کند ، او را بالا برند و هرکس تکبر ورزد او راپَست گردانند". الکافی ، ج2 ، ص122
چشمشان به مهدی افتاد ، از خوشحالی بال درآوردند. دوره اش کردند و شروع کردند به شعار دادن : "فرمانده آزاده ، آماده ایم آماده!" هرکسی هم که دستش به مهدی می رسید ، امان نمی داد ؛ شروع می کرد به بوسیدن. مخمصه ای بود برای خودش.
خلاصه به هر سختی ای که بود از چنگ بچه های بسیجی خلاص شد ، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشه ، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب می زد : "مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا این قدر بهت اهمیت می دن ، تو هیچی نیستی ؛ تو خاک پای این بسیجی هایی ...".
شهید مهدی زین الدین
رســـــول خـــــدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم) :
"از خود حساب بکشید پیش از آنکه به حساب شما برسند و اعمال خود را وزن کنید پیش از آنکه آن ها را بسنجند و برای روز قیامت خویشتن را آماده سازید.". وسائل الشیعه ، ج 16 ، ص 99
دفترچه کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقت ها با عجله از جیبش در می آورد و علامتی در یکی از صفحات می گذاشت. می گفت : "اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت می زنم." برایم عجیب بود که محمدرضا اسوه تقوا و اخلاق بچه ها آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد.
چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچه اش را نگاه کردم ، خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر ، مثل قلب محمد رضا سفیدِ سفید است.
شهید محمدرضا ایستان
امـــام عـــلـــی (علـــیه الســـلام) :
"زکات زیبایی عفت و پاکدامنی است". غررالحکم ،ص256
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه ها به ابراهیم گفت : "ابرام جون! تیپ و هیکلت خیلی جالب شده. توی راه می اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می زدند." بعد ادامه داد : "شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی ، ساک ورزشی هم که دست گرفتی ، کاملا معلومه که ورزشکاری!" ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی نداشت. جلسه بعد که ابراهیم رو دیدم خنده ام گرفت ؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می خورد غیر از کشتی گیر.بچه ها می گفتند : "تو دیگه چجور آدمی هستی! ما باشگاه میایم که هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و روفرم ، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!" ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمیداد و به بچه ها توصیه می کرد: "ورزش اگه برای خدا باشه ، عبادته ؛ به هر نیت دیگه ای باشه ، فقط ضرره".
شهید ابراهیم هادی
تنگه ی چزابه یه منطقه استراتژیک در منطقه به حساب می اومد. به همین خاطر وقتی ما در منطقه پیش روی می کردیم ، عراقی ها پاتک سنگینی رو شروع می کردند و مجبور می شدیم عقب نشینی کنیم.
از وقتی محمد تقی طرح خاکریز دو جداره رو داد ، دیگه نیازی به عقب نشینی نبود ؛ چون دو ردیف خاکریز به موازات هم احداث می شد و این قابلیت رو به رزمنده ها می داد که بتونند به راحتی سنگر بسازند و با استفاده از خاکریزهای عقبی از ترکش توپ و خمپاره هایی که پشت سرشون می خوره در امان باشند. با این طرح شدت پاتک های عراق کمتر و قدرت بچه ها بیشترشد.
شهید سید محمدتقی رضوی
قائم مقام عملیاتی قرارگاه مهندسی - رزمی خاتم الانبیاء (ص)