جنگ بود و کمبود اصلحه و مهمات بیداد می کرد. بخاطر تحریمی که بود ، هیچ کشوری حاضر نمی شد تجهیزات جنگی به ما بفروشه ؛ اگه کسی هم پیدا می شد ، با هزار تا ترس و لرز ، تجهیزات اولیه مثل سیم خاردار بهمون می داد. تو همچین شرایطی که اکثر بچه های جنگ فقط به کلاش و ژ-3 و توپ های غنیمتی فکر می کردند ، حسن به فکر ساخت قبضه توپ افتاده بود. کاری که تا اون موقع هیچ کدوم از بچه های سپاه پیشنهاد نکرده بودند. کارخانه ماشین سازی اراک ، میزبان یک قبضه ی توپ 122 میلی متری شد که قرار بود با مهندسی معکوس ، ازش نمونه سازی کنیم. هرکسی می فهمید فکرمون چیه ، شروع می کرد به آیه یاس خوندن ؛ نمونه ش مسئول کارخانه ی ماشین سازی بود که مرتب می گفت : "این کار نشدیه." حسن یک تنه مقابل تمام این حرف های ناامید کننده ایستاد و محکم گفت: "ما این کار رو انجام میدیم." چیزی نگذشت که با تلاش شبانه روزی بچه ها ، تونستیم اون کار نشدنی رو انجام بدیم. ساخت این قبضه ، زمینه ای شد که بعدها بتونیم کاتیوشای 122 رو هم نمونه سازی کنیم.
شهید حسن شفیع زاده
فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا (ص) و توپخانه سپاه
انرژی هسته ای به دو صورت تولید می شه :
"شکافت هسته ای" و "گداخت هسته ای".
در شکافت هسته ای عناصر سنگین مثل اورانیوم رو اصطلاحاً می شکافند و ازش انرژی می گیرند ، ولی در گداخت هسته ای عناصر سبک وزن رو به هم می زنند و اصطلاحاً همجوش می کنند. در این روش غالباً از هیدروژن استفاده می شه ، درست مثله روش تولید انرژی در خورشید. تحقیق در مورد گداخت هسته ای از سال ها قبل شروع شده ، اما مشکلاتی در مهار کردنِ این "خورشیدک های زمینی" وجود داره که مانع عملیاتی شدن این طرحه.
مصطفی در جهان جزو صد نفر اول و در ایران اولین نفریه که در مورد گداخت هسته ای تحقیق کرده و پایان نامه دکتری شو در همین زمینه نوشته. مصطفی در پایان نامه ش سعی کرده به "مَگنِترون" ، "کاتدسرد" رو هم اضافه کنه.
شهید دکتر مصطفی چمران
دانشمند فیزیک پلاسما (گرافت هسته ای) و رئیس ستاد جنگهای نامنظم
این صدای احمدرضا احدیه که از لابه لای دست نوشته ها به گوش می رسه. این تنها صدای یه شهید نیست ، صدای رتبه اول کنکور تو رشته ی پزشکیه. گوش کن :
"کدام پسر دانشجو می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در آن کشته شده و در آن جا دفن گردیده است. چه گونه بفهمند تانک ها هویزه را با 120 اسوه از بهترین خوبان ، له کردند. یا این مساله را که هواپیمایی با سرعت 1/5 برابر سرعت صوت از ارتفاع 10 متری سطح زمین ، ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده مهران-دهلران حرکت می کند ، مورد اصابت موشک قرار می دهد.
اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود ، معلوم کنید کدام تن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟ چه گونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید و آنها را غسل داد؟ ..."
واین آخرین نوشته احمدرضاست:
وصیت نامه: "بسم الله الرحمن الرحیم ، فقط نگذارید حرف امام به زمین بماند ، همین!
شهید احمدرضا احدی
رتبه اول کنکور در رشته پزشکی
برای اساتید مثل شهید علی محمدی که کارهای علمی و تدریس دانشگاه رو هم زمان انجام می دن ، زیاد پیش میاد که مباحث کاری با کلاس و تدریس دانشگاه تداخل پیدا کنه. این جور وقت ها تعطیلی کلاس و برنامه ریزی برای کلاس جبرانی ، یه امر طبیعی تلقی میشه.
یه روز که تو اتاق کار شهید مشغول صحبت بودیم ، تلفنش زنگ زد. صحبتش با تلفن خیلی طول نکشید اما به راحتی می شد ناراحتی رو تو چهره ش دید. گفتم: "چی شده؟" گفت: "ازم خواستن که تو جلسه دانشگاه شرکت کنم ، اما درست همون ساعت کلاس دارم. اصلا دوست ندارم وقت دانش جوها هدر بره ..." با این که جلسه هم برای امور دانشگاه بود ، اما باز سعی می کرد کلاس و تدریس رو به بقیه امور دانشگاهی ترجیح بده.
شهید دکتر مسعود علی محمدی
استاد دانشگاه تهران در رشته فیزیک هسته ای (گرایش ذرات بنیادی)
اصلا به اضافه کار اعتقاد نداشت. می گفت: "وقتی میتونم تو زمان انجام کار ، تموم کارهامو انجام بدم دیگه لزومی نداره که اضافه کار بمانم!" همین دقت ها و ریزه کاری هاش بود که برکت رو به زندگیمون آورده بود. نمونه دیگه ش حساسیت روی بیت المال بود. کارهای تحقیقاتی ش رو به خاطر بعضی مسائل محرمانه ، نمی تونست بیرون از خونه پرینت بگیره و چون خودمون هم چاپگر نداشتیم مجبور بود از چاپگر محل کارش استفاده کنه. اما تو این جور مواقع ، حتما برگه سفید از خونه می برد تا از امکانات اداره استفاده نکنه. یادم نمیره که بهم می گفت: "میلیاردها تومن پول در اختیارم قرار می گیره. اگه ازش سوء استفاده کنم ضررشو می کشم. اصلا این پول ها خوردن نداره ، باید از چیزی که حقمه استفاده کنم."
شهید داریوش رضایی نژاد
مسئول اجرای بسیاری از طرح های تحقیقاتی در دانشگاه