امام عـــــلی علیه السلام فرمودند :
"هرکس مارا به دلش دوست داشته و بازبانش یاری کند و در رکاب ما ، با دستانش با دشمنانمان بجنگد ، او در بهشت با ما و در درجه ما خواهد بود." ، الخصال ، جلد 2 ، ص629
هرکاریش کردیم از شهر بیرون نرفت که نرفت ؛ حتی تو بمباران شدید. برای رزمنده ها هرکاری از دستش برمی اومد می کرد. یه روز یکی از اقوام بهش گفت : " چرا شما مثله بقیه همسایه ها و فامیل از آبادان نمیرین ؟" خیلی ناراحت شد. اشک تو چشماش جمع شد و بهش گفت : "مگه اهل بیت امام حسین علیه السلام تنهاش گذاشتن که ما بخوایم اماممون رو تنها بزاریم؟ اگه ما هم بریم ، پس کی هوای این جوونا رو داشته باشه. دیگه غیر از این چه تکلیفی داریم؟"
امام عـــــلی علیه السلام فرمودند :
"درآنجا که باید سخن گفت ، سکوت و خاموشی سودی ندارد ؛ و آنجا که باید خاموش ماند ، سخن گفتن ناآگاهانه خیری نخواهد داشت." ، نهج البلاغه ، ص 502
وقتی سید محمدباقر صدر رو دستگیر کردند ، گفت : "می خوام برم حرم امیر المومنین علیه السلام و به مردم بگم چی شده" گفتم : "عجله نکن ، شاید آزادش کنن" گفت : "پس مسئولیت شرعی و وظیفه دینی چی میشه؟ مارو که فقط برای خوردن و آشامیدن نیافریدن! وقتی یه مرجع مظلوم ، تو چنگ این جنایتکارا اسیر شده ؛ چرا نباید مردم بدونن؟ چرا سکوت کنم ؟ الان دیگه وقت سکوت نیست. باید مرحله جدید جهاد رو شروع کرد."
امام علـــــی علیه السلام فرمودند :
"صیانت زن او را شاداب تر و زیبایی اش را پایدار تر می کند" ، غررالحکم ، ص405
هنوز بعضی از همکاراش تو بیمارستان بی حجاب بودن ؛ همین طور بعضی از زن های فامیل ، ولی مهین همیشه حجابش رو حفظ می کرد. واسه همین ، بعضیا بهش توهین می کردن و می گفتن : "از تو بعیده که اینقدر ساده باشی و تحت تاثیر جوّ انقلاب قرار بگیری. آخه این چیه سرت کردی؟" مهین هم می گفت : "من به بقیه کار ندارم و برای حجابم هدف دارم ! چون مسئله حجاب رو از ته دل درک کردم و اصلا از روی سادگی و نادونی ، با حجاب نشدم". به خونوادش هم که به خاطر این توهین ها ناراحت می شدن می گفت : "مطمئنم یه روز همینایی که به حجاب اهمیت نمیدن ، بیشتر از من بهش مقید میشن!".
ادامه مطلب ...
امام عـــــلی علیه السلام فرمودند :
"در حقیقت خداوند جهاد را واجب گردانید و آن را بزرگ داشت و مایه پیروزی و یاور خود قرار داد. به خدا سوگند کار دنیا و دین جز با جهاد درست نمی شود" ، الکافی ، ج5 ، ص8
بهش می گفتن : "آخه تو که پسر نیستی ، چجوری میخوای بجنگی !؟" می گفت : "دفاع از وطن که زن و مرد و پیر و جوون نداره ، هر کسی باید هر کاری از دستش برمیاد ، بکنه.
با اینکه سنش خیلی کم بود اصلا از جنگ و جبهه نمی ترسید می گفت : "وقتی دشمن اومده تو شهرتون ، چرا نشستید و هیچ کاری نمی کنین!؟ همه باید مبارزه کنن".
ادامه مطلب ...
امام عـــــلی علیه السلام فرمودند :
"شما مردم را به تقوای الهی و داشتن نظم و انظباط در کارهایتان سفارش می کنم" ، نهج البلاغه ، ص 421
هیچ وقت با لباس نامرتب یا کثیف ندیدمش ؛ حتی تو اوج مبارزات ، این برام خیلی عجیب بود. تو نظم لنگه نداشت. یادمه وقتی از بیرون می اومد و چادرش رو در می آورد ، حتما باید خیلی قشنگ و دقیق اون رو تا می کرد و گوشه می ذاشت.
ولی برخلاف ظاهر منضبطش اصلا آدم خشکی نبود ؛ بلکه برعکس خیلی هم حون گرم و مهربون بود. هروقت کسی رو برای اولین بار می دید ، یه جوری باهاش گرم می گرفت که انگار چندساله می شناسدش.
ادامه مطلب ...