امام صـــــادق علیه السلام فرمودند :
"حق مسلمان این است که تا برادرش گرسنه است ، او سیروپرنخورد ؛ تا برادرش تشنه است ، او سیراب نگردد" ، الکافی ، ج2 ، ص170
اوایل معلم شدنم بود که فهمیدم خیلی کم اشتها شده. یه روز سره سفره نشسته بودیم. چند لقمه خورد وبلند شدکه بره مدرسه. منم یه لقمه براش گرفتم و گفتم با خودت ببر. خیلی خوشحال شد و لقمه را گرفت و رفت. تا چند روز این کار تکرار شد ؛ و من هرروز یه لقمه بهش میدادم تا با خودش ببره. آخر ، یه روز ازش پرسیدم : "چرا خودت غذا نمی خوری و همش منتظری من برات لقمه بگیرم؟" با مِنّ و مِن! جواب داد : "آخه هروقت دست میبرم لقمه بگیرم ، قیافه بچه های گرسنه کلاس میاد جلوی چشمم و اشتهام کور میشه. منم لقمه های شما رو میبرم میدم به اونا!"
امام صـــــادق علیه السلام فرمودند :
"یکی از موجبات بهشت و آمرزش ، اطعام گرسنه است" ، وسائل الشیعه ، ج24 ، ص326
بچه ها رو برده بودیم اردو ، برای ناهار یک رستوران بین راهی رفتیم ، همه معلما کنار بچه ها مشغول غذا خوردن شدن ، ولی شهلا بلند شد و با غذاش رفت بیرون!
نشست کنار فقیری که کنار جاده نشسته بودو غذاش رو با اون خورد. وقتی برگشتیم تو اتوبوس ، بچه ها به خاطر اینکه با یه گدا غذا خورده بود ، اذیتش می کردن. اولش هیچی نمی گفت ؛ ولی بعدجواب داد : "مگه ندیدین موقع غذا خوردن بهمون نگاه می کرد؟ خب منم نتونستم بشینم راحت غذام رو بخورم. حالا که این کار رو کردم ، وجدانم راحته" ... همه بچه ها ساکت شدن.
امام صـــــادق علیه السلام فرمودند :
"اهل حق تا بوده اند همیشه در سختی قرار داشته اند ، اما بدانید که دوره این سختی کوتاه است، ولی آسایش طولانی در پی دارد" ، الکافی ، ج2 ، ص255
یازده ماه اسیر بود وبعد هم زنده به گورش کرده بودن ، وقتی پیداش کردیم موهای سرش رو تراشیده بودند و همه ناخناش رو کشیده بودن ، همه جای بدنش کبود بودو سرش هم شکسته. خانم های مسن نمی ذاشتن جَوونا برن توی غسال خونه ؛ وقتی هم اومدن بیرون ، قدرت تعریف کردن نداشتن.
خدا رحمتش کنه ؛ دختر کم حرف و آرومی بود ، ولی وقتی می خواست حدیث و روایت یا داستان بگه ، حسابی تلافی می کرد و از گفتن خسته نمی شد.
ادامه مطلب ...
امام عـــــلی علیه السلام فرمودند :
"در حقیقت خداوند جهاد را واجب گردانید و آن را بزرگ داشت و مایه پیروزی و یاور خود قرار داد. به خدا سوگند کار دنیا و دین جز با جهاد درست نمی شود" ، الکافی ، ج5 ، ص8
بهش می گفتن : "آخه تو که پسر نیستی ، چجوری میخوای بجنگی !؟" می گفت : "دفاع از وطن که زن و مرد و پیر و جوون نداره ، هر کسی باید هر کاری از دستش برمیاد ، بکنه.
با اینکه سنش خیلی کم بود اصلا از جنگ و جبهه نمی ترسید می گفت : "وقتی دشمن اومده تو شهرتون ، چرا نشستید و هیچ کاری نمی کنین!؟ همه باید مبارزه کنن".
ادامه مطلب ...
امام ســــجاد علیه السلام فرمودند :
"حق نماز برتو اینست که بدانی با آن به مهمانی خدا می روی ؛ پس نمازت را به جان و دل بپا دار ... و حدود و حقوقش را رعایت نما" ؛ الفقیه ، ج2 ، ص 618
بعضی وقتها سجده هایش خیلی طولانی می شد ؛ بهش میگفتیم : " چرا این کار رو می کنی؟" می گفت : "چرا علما می تونن عارفانه نماز بخونن ، و ما نمی تونیم؟"