یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

پاهای سوخته

امام علی علیه السلام فرمودند :

"کسی که به یاد سفر طولانی آخرت باشد ؛ خود را آماده می سازد." ، غررالحکم ، صفحه 150


     ازم میخواست یه روز بهش مرخصی بدم. منم گفتم برو. وقتی شب برگشت ، حسابی می لنگید. اول فکر کردم تصادف کرده ، ولی هر چی ازش پرسیدم ، نگفت چی شده. بالاخره بعد از کلی اصرار گفت : "پابرهنه روی لوله های نفت راه رفتم!" گفتم : "تو این آفتاب داغ!؟ مگه زده به سرت؟"

     گفت :" این چند وقت خیلی از خودم غافل شده بودم ، باید این کارو میکردم تا یادم بیاد چه آتیشی منتظرمه!" گفتم : "تو و آتیش جهنم!؟ تو که جز خدمت کاری نمیکنی!" گفت : "تو اینطور فکر میکنی ، ولی من خیلی گناه دارم. بعضی از اشاره ها یا بعضی سکوت های نابه جا ... اینا همه گناهان کوچیکی هستن که چون تکرار میکنیم برامون عادی میشه. واسه همین دائم باید حواسمون جمع باشه".


 

ادامه مطلب ...

سلاح

امام علی علیه السلام فرمودند :

"چه نیکو توشه ای است برای معاد ، نیکی کردن به بندگان." ، غررالحکم ، صفحه 385


     از اول تکلیف و حتی قبل از اون ، عاشق حجاب بود. سنش کم بود ، ولی خیلی خوب رو می گرفت و چادرش را با اشتیاق زیاد سر می کرد. به دخترایی که به حجابشون اهمیت نمیدادن با مهربونی تذکر می داد و می گفت : "حجاب ، سلاح زن در برابر شیطونه". درسش خیلی خوب بود و بعضی وقتها چندین ساعت به دوستاش درس میداد ، بذون اینکه توقعی داشته باشه یا منتی بذاره. معلماش خیلی دوستش داشتن.


  ادامه مطلب ...

حیای فاطمة الزهرا

     معنای تحت اللفظی کلمه حیا، شرم است. شرم کلمه ای است که بسیار فراتر از حیا می باشد. مثل اینکه پسر و دختر در برخورد با نامحرم و یا غریبه، خودشان را حفظ کنند. اگر بخواهید کمی وسیعتر به حیا نگاه کرده و معنای آنرا از زبان حضرت فاطمه زهرا(س)، در کلام امام صادق(ع) بدانید، ایشان می فرمایند: "حیا نوریست که از آن نور، ایمان در سینه ایجاد می شود." و این بدین معناست که در برابر هرآنچه که با توحید و معرفت ناسازگاری دارد، خویشتن دار باشید. در این تعریف معنای کلمه ‌حیا بسیار باز می شود؛ هرگونه لکه و سیاهی که بین ما و خدای ما قرار گرفته و باعث شده که نتوانیم خدا را ببینیم، منافی حیا دانسته می شود. یعنی نورانیت کامل بین خود و خدا.

به امید آنکه تمام فرشته های این سرزمین که دختران آسمانی هستند ، الگو و پیشوای آنها مادرم زهرا (س) باشد.

یاعلی

آرام و قرار نداشت - مادر شهید

     از خصوصیات اخلاقیش هر چه بگوییم ، کم گفتیم. او از بچگی در خانواده ی ما ، بلاتشبیه ، مانند یک قرآن بود.

     صبح که می خواستم بلندش کنم ، لحاف را از رویش پس نمی زدم. با یک بوسه بیدارش می کردم. طوری که گاهی وقت ها پدرش اعتراض می کرد و می گفت : "خجالت بکش زن ، این دیگه بزرگ شده."

     سه ماه تعطیلات تابستان که می شد ، می گفت : "من خوشم نمیاد برم توی کوچه و با این بچه ها بشینم ، وقت مو تلف کنم. می خوام برم شاگردی." می گفتیم : "آخه برای ما زشته که تو بری شاگردی. بری شاگرد کی بشی؟" می گفت: "میرم شاگرد یه میوه فروش می شم." می رفت و آن قدر کار می کرد که وقتی شب به خانه می آمد ، دیگر رمقی برایش نمانده بود.

     به او می گفتم: "آخه ننه ، کی به تو گفته که با خودت این طوری کنی؟" می گفت : "طوری نیست ، کار کردن یه نوع عبادته ، کیه که زحمت نکشه و کار نکنه؟" می گفت: "حضرت علی علیه السلام این همه زحمت می کشید! نخلستون ها رو آب می داد ، درخت می کاشت ، مگه ما به این دنیا اومدیم که فقط بخوریم و بخوابیم."

     این بچه آرام و قرار نداشت. یک وقتی هایی که من خانه نبودم ، جارو را بر می داشت و خانه را جارو می کردو یا رخت ها را می شست. اخلاق و رفتارش طوری بود که همیشه همه ازش راضی بودند.

 

برگرفته از کتاب برای خدا مخلص بودن به کوشش علی اکبری

حساب و کتاب

امام عـــــلـــــی (علیه السلام) :

"هر کس به حساب نفس خود رسیدگی کند به عیبهایش آگاه شود". غررالحکم ، ص 236


     یک روز با چندورقه وارد مدرسه شد. به هر کدام از مربی ها یک ورقه داد که بالایش نوشته بود : "حاسبوا قبل ان تحاسبوا". کمی پایین تر اسم چند گناه را نوشته بود و جلوی هر کدام را خالی گذاشته بود.

     بعد رو کرد به مربی ها وگفت : "بیایید هر شب چند لحظه کارهامون رو بررسی کنیم و توی این برگه بنویسیم. ببینیم خدای نکرده چند بار دروغ گفتیم ، غیبت چند نفر رو کردیم ، تهمت و بدبینی داشتیم یا نه ، کارهای خوبمون چقدر بوده ... ، آخرِ ماه با یه نگاه به این برگه ، حساب کار دستمون میاد ؛ می فهمیم چطور بنده ای بودیم".


شهید اللهیار جابری