یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

یاران حسین علیه السلام

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

کوچه بی انتها

امـــــام صـــــادق (علیه السلام) :

"چشم چرانی یکی از تیرهای شیطان است و آن مسموم است ، و هر کس برای خداوند عزّوجلّ آن را ترک کند نه برای غیر خدا ، خداوند ایمانی که مزه آن را شخص درک کند جایگزین آن خواهد نمود".وسائل الشیعه ، ج2 ، ص192


     از یک محله به یک مدرسه می رفتند اما با دو مسیرِ متفاوت. هر چه دوستش اصرار می کرد که بیا از همین کوچه برویم ، قبول نمی کرد می گفت : "این کوچه پُر از دختره ، معلوم نیست این کوچه به کجا ختم می شه!".


شهید علی صیاد شیرازی

خواهش

رســـــول خـــــدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم) :

"ای فرزند آدم ، از آنچه خدا حرام کرده اجتناب کن و عفت داشته باش تا از اهل عبادت خدا محسوب گردی".ارشادالقلوب ، ترجمه طباطبایی ، ص 74-75


     آمده بود مهمانی ، سر سفره هم نشسته بود ، امّا دست به غذا نمی زد. زن دایی پرسید : "محمد علی! مگه گرسنه نیستی؟". همانطور که سرش پایین بود جواب داد : "می تونم یه خواهشی از شما بکنم؟ می شه چادرتون رو سرتون کنید؟!". آن روز یازده سال بیشتر نداشت.


شهید محمد علی رجایی


برای خدا

امـــــام صـــــادق (علیه السلام) :

"هیچ مردی نیست که تکبر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد مگر بخاطر ذلتی که در نفس خود می یابد".وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص380


     عملیات بیت المقدس تازه تمام شده بود که خبر رسید اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرده. از طرف سپاه چند نفر رو انتخاب کردند که برای ایجاد یک قرارگاه به لبنان اعزام شوند. من هم یکی از انتخاب شده ها بودم.

     وقتی برادرم حسن ، فهمید آماده رفتن شدم ، بهم گفت : "نکنه فکر کنی چون برای جنگ با اسرائیل انتخاب شدی ، کسی هستی و مهم شدی ؛ نکنه غرور بگیردت. اینم بدون که تو با نیروهای بسیجی هیچ فرقی نداری. اونجا هم که رفتی برای خدا کار کن و مراقب باش خودت رو گُم نکنی".


شهید حسن باقری


حکم انفصال

رســـــول خـــــدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم) :

"امر به معروف و نهی از منکر نکند مگر کسی که سه خصلت در او باشد : در امر و نهی خود مدارا کند ، در امر ونهی خود میانه روی نماید و به آنچه امر و نهی می کند ، دانا باشد".دعائم الاسلام ، ج1 ، ص368

     حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید : "جریان چیه؟" گفتم : "از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون ها با قیافه زننده سرِ کار میاد ؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره ، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش بی حجابه! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد می کنم شورای انقلاب". با اصرارِ ابراهیم رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش ها بود ، ولی ابراهیم نظرِ دیگری داشت ؛ گفت : "باید باهاش حرف بزنیم". رفتیم در خانه اش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم ها گفت و از حجاب همسرش ، از خون شهدا گفت و از اهداف انقلاب. آنقدر زیبا حرف می زد که من هم متاثر شدم. ابراهیم همان جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر ، میشه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید : "جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده ، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه می کند".


شهید ابراهیم هادی


فکر گناه

امام عـــــلـــــی (علیه السلام) :

"کسی که در اندیشه گناه باشد و پیرامون آن بسیار فکر کند سرانجام همان افکار بد و اندیشه های پلید ، او را به ارتکاب گناه می خواند و آلوده اش می سازد".غررالحکم ، ص 186

     مهمانی بودیم ؛ خانه پسر خاله. بچه های فامیل هم جمعشان جمع بود و دنبال سوژه ای بودند برای خنده و خوش گذرانی. یکی از بچه ها سوژه را پیدا کرده بود. عروسک بزرگی را برداشت ، لباسش را درآورد و پرت کرد سمتِ شعبان. همه منتظر بودند ناراحتیش را ببینند و بزنند زیر خنده.

     شعبان که چشمش به عروسک افتاد ؛ سریع بلند شد تا مهمانی را ترک کند. با لحن خاصی به شعبان گفتند : "حالا مگه چی شده که می خوای بری !؟"

     شعبان رو به بچه ها کرد و حرفی زد که هیچ کس انتظارش را نداشت : "این عروسک فکر آدم رو مشغول می کنه ، این عروسک می تونه آدم رو به گناه بندازه".


شهید شعبان قاضی پور