ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
امام رضا علیه السلام فرمودند :
"خداوند افراد سالم را مکلف کرد که به امور افراد بیمار و از کار افتاده رسیدگی کنند ، چنان که فرمود : هر آینه شما در دارائی ها و جان هایتان آزمایش می شوید." ، وسائل الشیعه ، جلد 9 ، صفحه 12
مامان بزرگ فوت کرد. شب اول هر کی دنبال یه کاری رفت و قرار شد یکی تا صبح کنار جنازه بمونه تا فردادفنش کنن. همه ترسیدن و یه جوری در رفتن ؛ اما رقیه قبول کرد که بمونه ، بدون اینکه خم به ابروش بیاره. تو تمام مدتی هم که ماما بزرگ مریض بود ، فقط رقیه بود که بدون ابراز خستگی ، شبانه روز بهش خدمت می کرد. اون شب رو هم تا صبح کنارش موند و براش قرآن و دعا خوند. خیلی دختر نترسی بود. بعضی وقتها کنار چند تا متهم خطرناک می موند ، ولی اصلا نمی ترسید و انگار نه انگار. یه شب که تو اتاق نگهبانی مشغول خوندن نماز شب بود ، زندانیایی که می خواستن فرار کنن ، این بنده خدا رو از نفس انداختن و به شهادت رسوندن.